مردكور
عشق زيباست
تو دنیای منی اما به دنیا اعتمادی نیست
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
هوانی2فیلم وعـکس3K30
پايدارشاپ2
تنهاي تنهازيرباورون
سکوت دل
اخبارفوتبال و موزيك
♪ღ*♥هزار بغض نشکسته♪ღ*♥
کاش یکم بارون بگیره
sarensa
جدیدترین عکس و اخبار
onlylove
فانوس دلهای دریایی
درحسرت وفا
HHخانه عشقHH
ساعت رومیزی ایینه ای
رقص نور لیزری موزیک

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق زيباست و آدرس no-love2lovely.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 88
بازدید هفته : 128
بازدید ماه : 250
بازدید کل : 101444
تعداد مطالب : 93
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1


تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

نويسندگان
اميد

آرشيو وبلاگ
بهمن 1391
تير 1391


آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
13 / 4 / 1398برچسب:, :: 10 AM :: نويسنده : اميد
روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را درکنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید . روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگریروی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکهو اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد.. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد : امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!1

نظرات شما عزیزان:

sahar
ساعت22:04---30 آذر 1391
خیلی خویه که قدر خیلی چیزا رو بدونیم!!!

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: